سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادرانِ راستین به دست آر و بر شمارشان بیفزای که به هنگام آسایش، ساز و برگ اند و به هنگام سختی، سپر . [امام علی علیه السلام]
رفسنجان 160
 
 
 


این داستان درباره پسر بچه لاغر اندمی ‌است که عاشق فوتبال بود. در تمام تمرین‌ها سنگ تمام می‌گذاشت اما چون جثه اش نصف سایر بچه‌های تیم بود تلاش‌هایش به جایی نمی‌رسید.
در تمام بازی‌ها ورزشکار امیدوار ما روی نیمکت کنار زمین می‌نشست اما اصلا پیش نمی‌آمد که در مسابقه ای بازی کند. این پسر بچه با پدرش تنها زندگی می‌کرد و رابطه ویژه ای بین آن دو وجود داشت. گر چه پسر بچه همیشه هنگام بازی روی نیمکت کنار زمین می‌نشست اما پدرش همیشه در بین تماشاچیان بود و به تشویق او می‌پرداخت. این پسر در هنگام ورود به دبیرستان هم لاغر ترین دانش آموز کلاس بود. اما پدرش باز هم او را تشویق می‌کرد که به تمرین‌هایش ادامه دهد. گر چه به او می‌گفت که اگر دوست ندارد مجبور نیست این کار را انجام دهد.
 اما پسر که عاشق فوتبال
بود تصمیم داشت آن را ادامه بدهد. او در تمام تمرین‌ها تلاشش را تا حداکثر می‌کرد به امید اینکه وقتی بزرگتر شد بتواند در مسابقات شرکت کند. در مدت چهار سال دبیرستان او در تمام تمرین‌ها شرکت می‌کرد اما همچنان یک نیمکت نشین باقی ماند. پدر وفا دارش همیشه در بین تماشاچیان بود و همواره او را تشویق می‌کرد. پس از ورود به دانشگاه پسر جوان تصمیم داشت باز هم فوتبال را ادامه دهد و مربی هم با تصمیم او موافقت کرد زیرا او همیشه با تمام وجوددر تمرین‌ها شرکت می‌کرد و علاوه بر آن به سایر بازیکنان روحیه می‌داد. این پسر در مدت چهار سال دانشگاه هم در تمامی‌تمرین‌ها شرکت کرد اما هرگز در هیچ مسابقه ای بازی نکرد.
 در یکی از روزهای آخر مسابقه‌های
فصلی فوتبال زمانی که پسر برای آخرین مسابقه به محل تمرین می‌رفت مربی با یک تلگرام پیش او آمد. پسر جوان آرام تلگرام را خواند و سکوت کرد. او در حالی که سعی می‌کرد آرام باشد زیر لب گفت: پدرم امروز صبح فوت کرده است. اشکالی ندارد امروز در تمرین شرکت نکنم؟ مربی دستش را با مهربانی روی شانه‌های پسر گذاشت و گفت: پسرم این هفته استراحت کن. حتی برای آخرین بازی در روز شنبه هم لازم نیست بیایی.

روز شنبه فرا رسید. پسر جوان به آرمی‌وارد رختکن شد و وسایلش را کناری گذاشت. مربی و بازیکنان از دیدن دوست وفادارشان حیرت زده شدند. پسر جوان به مربی گفت: لطفا اجازه بدهید من امروز بازی کنم. فقط همین یک روز را. مربی وانمود کرد که حرف‌های او را نشنیده است. امکان نداشت او بگذارد ضعیف ترین بازیکن تیمش در مهم ترین مسابقه بازی کند. اما پسر جوان شدیدا اصرار می‌کرد. مربی در نهایت دلش به حال او سوخت و گفت: باشد می‌توانی بازی کنی. مربی و بازیکنان و تماشاچیان نمی‌توانستند آنچه را که می‌دیدند باور کنند. این پسر که هرگز پیش از آن در مسابقه ای بازی نکرده بود تمام حرکاتش به جا و مناسب بود.
تیم مقابل به هیچ ترتیبی نمی‌توانست او را متوقف سازد. او می‌دوید پاس می‌داد و به خوبی دفاع می‌کرد. در دقایق پایانی بازی او پاسی داد که منجر به برد تیم شد. بازیکنان او را روی دستهایشان بالا بردند و تماشاچیان به تشویق او پرداختند. آخر کار وقتی تماشاچیان ورزشگاه را ترک کردند مربی دید پسر جوان تنها در گوشه ای نشسته است. مربی گفت: پسرم من نمی‌توانم باور کنم. تو فوق العاده بودی. بگو ببینم چه طور توتنستی به این خوبی بازی کنی؟ پسر در حالی که اشک چشمانش را پر کرده بود پاسخ داد: می‌دانید که پدرم فوت کرده است. آیا می‌دانستید او نابینا بود؟ سپس لبخند کم رنگی برلبانش نشست و گفت: پدرم به عنوان تماشاچی در تمام مسابقه‌ها شرکت می‌کرد. اما امروز اولین روزی بود که او می‌توانست به راستی مسابقه را ببیند و من می‌خواستم به او نشان دهم که می‌توانم خوب بازی کنم.



علی ::: چهارشنبه 87/1/14::: ساعت 3:44 عصر

سلام به همه batting eyelashes
 
سالی دیگر گذشت
 
پرونده سال 86 رو باید با همه خوبی و بدی هاش بست
 
و به استقبال سال 87 رفت تنها چیزی که از 86 در ذهن همه ی ما می مونه خاطراتش
 
هست 86 برای من سالی پر از لحضات شادی و غم بود, بعضی اوقات خندون و بعضی
 
از وقت ها هم غمگین به قول یکی از دوستان شادی و غم مانند دو اتاقی هستند
 
در کنار هم که شادی ها و غم ها در اون خوابیده اند باید حواسمونو جمع کنیم
 
که در لحظات شادی اونقدر در اون غرق نشیم که با هیجان و سر و صدامون
 
غم رو از خواب بیدار کنیم همیشه در لحظات شادی فکر کسانی باشیم که این
 
خنده به دلیل مشکلاتی که دارن روی لباشون نمی شینه.
 
در سال جدید هر کس برنامه و هدف هایی در زندگی شخصی و کاریش داره که
 
امیدوارم موفق باشه.
 
همین جا هم رسما عید نوروز رو به تمامی دوستان  تبریک عرض می کنم
 
و امیدوارم سالی پر بار و خوبی در کنار خانواده محترمتون داشته باشید.
 
سال نو مبارک 
کارت پستال های نوروزی :
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
در زیر کارت پستال های انیمشن هستش برای ارسال برای دوستانتون روشون کلیک کنید.
 
 

 

   
         
   
         
   
         
   
         
   
         
   
         


علی ::: چهارشنبه 86/12/29::: ساعت 8:41 صبح

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/f432291e-04ef-4fe3-a410-385bf44dee19.jpg

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/28b4e880-c7f5-45bb-87d2-f9568bd798b2.jpg

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/22558f63-ae1d-4334-88fd-b4040d66b761.jpg

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/bf9f6379-7a91-484d-98a2-11c17a9561a5.jpg

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/b0a8ce16-0b79-4eb4-b072-a9057a5da8d5.jpg

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/1fe9455e-f26c-490a-b7ae-bb844cbd59b2.jpg

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/fd14e6c9-92cb-4741-98ce-de6b522bb661.jpg

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/65f028ec-aa30-4448-8414-fd4341a2532d.jpg

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/04b892c3-2a33-4f14-97b0-72f4ffb620b9.jpg

http://marshal-modern.ir/MarshalPictureArchive/Images/2008-2-18/b5e147e2-1293-4599-9085-eb6d7a2f7257.jpg



علی ::: سه شنبه 86/11/30::: ساعت 3:58 عصر



علی ::: سه شنبه 86/11/30::: ساعت 3:45 عصر

( کسانی که از اینترنت زغالی استفاده می کنن ) شکیبایی خودتون رو حفظ کنید.

*****************************************

 

 
 
   
 
 

 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


علی ::: دوشنبه 86/10/24::: ساعت 11:44 صبح



علی ::: دوشنبه 86/10/17::: ساعت 3:11 عصر



علی ::: پنج شنبه 86/10/13::: ساعت 11:47 صبح

 

 
 
Luwak 
 
 

آیا تا بحال به این فکر کردید که گرانترین قهوه دنیا چگونه تهیه میشود؟!
گرانترین قهوه دنیا در اندونزی  که Kopi luwak  نام دارد از مدفوع حیوانی به نام Luwak تهیه میشود !!!
 
 
 
مدفوع Luwak

 
 
این جانور که از دانه های قهوه تغذیه میکند، فقط از پوست دانه های آن تغذیه میکند و هسته قهوه از بدن او دفع میشود که روستائیان آنها را جمع میکنند و هر کیلو مدفوع را به 850 دلار میفروشند.

از این قهوه "مرغوب" فقط سالانه 250 کیلو تهیه میشود و به قیمت بسیار گزافی فروخته میشود! بهتر است این را هم بدانید که پروفسوری در کانادا بر روی این قهوه تحقیقاتی به عمل آورده است و مدعیست که نه تنها این نوع قهوه باکتری بیشتری از دیگر قهوه ها ندارد بلکه کمتر هم دارد و هیچ گونه بیماری یی با نوشیدن این نوع قهوه انسان را تهدید نمیکند!

برای تهیه قهوه Kopi Luwak آنها را شسته و سپس در گرمایی برابر 250 درجه سانیتگراد آنها را سرخ میکنند! کسانی که این قهوه را نوشیده اند آن را بسیار نوشیدنی معرفی میکنند.

دانشمندان علت مزه خاص این نوع قهوه را دلیل بر این میدانند که دانه های این قهوه از روده Luwak  رّد میشوند و اسیدها و آنزیمهایی که با آنها قاطی میشوند باعث میشوند که پروئتین زیادی از آنها جدا شوند که همین امر باعث خاص بودن این نوع قهوه میباشد.
 
قهوه ی  Kopi luwak  

 



علی ::: پنج شنبه 86/10/13::: ساعت 11:41 صبح

 

فردی در مسابقه اطلاعات عمومی شرکت کرده‌است و سعی در بردن جایزه یک میلیون دلاری آن دارد.

سوالات را بخوانید:

 
1-  جنگ صد ساله چقدر طول کشید؟
الف: 116 سال

ب: 99 سال
ج: 100سال
د: 150 سال
او نمی تواند به سوال جواب دهد.

2-  کلاه‌های پاناما در چه کشوری تولید می شوند؟
الف: برزیل

ب: شیلی
ج: پاناما
د: اکوادور
حالا او با خجالت از دانشجویان تماشاگر درخواست کمک می‌کند.

3-  روس‌ها در چه ماهی انقلاب اکتبر را جشن می گیرند؟
الف: ژانویه
ب: سپتامبر
ج: اکتبر
د: نوامبر
خوب! بقیه حضار باید به دادش برسند.

4-  اسم شاه جرج ششم چه بود؟
الف: ادر
ب: آلبرت
ج: جرج
د: مانوئل
این بار هم شرکت کننده درمانده تقاضای فرصت می‌کند.

5-  نام جزایر قناری در اقیانوس آرام از کدام حیوان گرفته شده است؟
الف: قناری

ب: کانگارو
ج: توله‌سگ
د: موش


در این جاست که شرکت کننده بخت برگشته از ادامه مسابقه انصراف می‌دهد.

 


جواب‌ها:
اگر خیلی خودتان را گرفته‌اید که همه جواب‌ها را می‌دانید و به این دوست بنده خدا کلی خندیده‌اید، بهتر است اول جواب‌ها را مطالعه کنید:


1:
جنگ صد ساله در واقع 116 سال طول کشید (????-????)


2: کلاه پاناما در اکوادور تولید می شود.


3:  انقلاب اکتبر در ماه نوامبر جشن گرفته می شود.


4: اسم شاه جرج، آلبرت بوده که بعد از رسیدن به مقام پادشاهی به جرج تغییر نام داد.


5: توله سگ، اسم لاتین آن Insularia Canaria است که یعنی جزایر توله سگ.

 

 

 

چیه ؟ تعجب کردید نه ؟ 
بابا اون بنده خدا حداقلش این بود که صفر درصد زد. شما بودید که ?/??- می زدید ؟


علی ::: پنج شنبه 86/10/13::: ساعت 11:35 صبح



علی ::: پنج شنبه 86/10/13::: ساعت 11:29 صبح

<      1   2   3   4   5      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 16
کل بازدید :46214

>> درباره خودم <<
رفسنجان 160
علی
رفسنجان شهر طلای سبز

>>لوگوی وبلاگ من<<
رفسنجان 160

>>آرشیو شده ها<<

>>اشتراک در خبرنامه<<
 

>>طراح قالب<<
[Generator] Generator=SWFText [Movie] Width=400 Height=200 Speed=12 ShowBorder=1 ShowMenu=1 CompressMovie=1 [Background] Mode=1 Color=0 StartColor=65280 EndColor=255 Type=0 Rotation=0 Image= Position=0 Quality=80 [BackEffect] UseEffect=1 Effect=Camera Property=<>10#ffffff Alpha=100 [Text] Text=Rafsanjan 160 [TextEffect] UseEffect=1 Effect=Star Emission Property=<>41#ffffff LetterDelay=20 PageDelay=0 SyncLine=0 ReverseLetter=0 [Font] Font=Arial Bold=0 Italic=0 Underline=0 Color=16777215 Alpha=100 Size=30 HAlign=Center HOffset=0 VAlign=Middle VOffset=0 CharSpace=100 LineSpace=100 Rotation=0 [Interaction] StopLoop=0 LoopTime=1 EndNoLeave=0 OnClick=0 ClickURL=http://www.your-domain.com/index.htm ClickTarget= ClickOnText=0 OnEnd=0 EndURL=http://www.your-domain.com/index.htm EndTarget= [Sound] UseSound=1 File=F:\New Folder\[006] 06 06 06 Track.mp3